احکام نکاح یا ازدواج و زناشویى به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مىشود و آن بر دو قسم است: دائم و غیر دائم. عقد دائم آن است که مدت زناشویى در آن معین نشود، و زنى را که بهاین قسم عقد مىکنند دائمه گویند. و عقد غیر دائم آن است که مدت زناشویى در آن معین شود، مثلا زن را به مدت یک ساعتیا یک روز یا یک ماه یا یک سال یا بیشتر عقد نمایند، و زنى را که به این قسم عقد کنند متعه و صیغه مىنامند. احکام عقد 2363 در زناشویى چه دائم چه غیر دائم باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مىخوانند یا دیگرى را وکیل مىکنند که از طرف آنان بخواند. 2364 وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم مىتواند براى خواندن صیغه عقد از طرف دیگرى وکیل شود. 2365 زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمىتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمىکند ولى اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافى است. 2366 اگر زنى کسى را وکیل کند که مثلا ده روز او را به عقد مردى در آورد و ابتداى ده روز را معین نکند در صورتى که از گفته زن معلوم شود که به وکیل اختیار کامل داده، آن وکیل مىتواند هر وقت بخواهد او را به عقد آن مرد در آورد واگر معلوم باشد که زن، روز یا ساعت معینى را قصد کرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند. 2367 یک نفر مىتواند براى خواندن صیغه عقد دائم یا غیر دائم از طرف دو نفر وکیل شود و نیز انسان مىتواند از طرف زن وکیل شود و او را براى خود به طور دائم یا غیر دائم عقد کند، ولى احتیاط مستحب آن است که عقد را دو نفر بخوانند. دستور خواندن عقد دائم 2368 اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسى على الصداق المعلوم" یعنى خود را زن تو نمودم به مهرى که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنى قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگرى را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتى فاطمة موکلک احمد على الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلى احمد على الصداق"، صحیح مىباشد. دستور خواندن عقد غیر دائم 2369 اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: "زوجتک نفسى فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" بعد بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت" صحیح است. و اگر دیگرى را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: "متعت موکلتى موکلک فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلى هکذا"، صحیح مىباشد. شرایط عقد 2370 عقد ازدواج چند شرط دارد: اول: آنکه به عربى صحیح خوانده شود به احتیاط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند بههر لفظى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند اما باید لفظى بگویند که معنى "زوجت و قبلت" را بفهماند. دوم: مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را مىخوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مىخوانند، زن به گفتن «زوجتک نفسى» قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزویج» زن بودن او را براى خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مىخوانند، به گفتن «زوجت و قبلت» قصدشان این باشد که مرد و زنى آنان را وکیل کردهاند، زن و شوهر شوند. سوم: کسى که صیغه را مىخواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد. چهارم: اگر وکیل زن و شوهر یا ولى آنها صیغه را مىخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسى که چند دختر دارد، اگر به مردى بگوید زوجتک احدى بناتى (یعنى زن تو نمودم یکى از دخترانم را) و او بگوید بلتیعنى قبول کردم، جون در موقع عقد، دختر را معین نکردهاند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحیح است. 2371 اگر در عقد یک حرف غلط خوانده شود که معنى آن را عوض کند عقد باطل است. 2372 کسى که دستور زبان عربى را نمىداند، اگر قرائتش صحیح باشد و معناى هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نماید،مىتواند عقد را بخواند. 2373 اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد کنند و بعدا زن و مرد بگویندبه آن عقد راضى هستیم عقد صحیح است. 2374 اگر زن و مرد یا یکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگویند به آن عقد راضى هستیم، عقد صحیح است. 2375 پدر و جد پدرى مىتوانند براى فرزند نابالغ یا دیوانه خود که به حال دیوانگى بالغ شده است ازدواج کنند و بعد از آن که طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجى که براى او کردهاند مفسدهاى نداشته، نمىتواند آن را بههم بزند و اگر مفسدهاى داشته، مىتواند آن را به هم بزند. 2376 دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده استیعنى مصلحتخود را تشخیص مىدهد اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد، و اجازه مادر و برادر لازم نیست. 2377 اگر پدر و جد پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جد پدرى اجازه بگیرند و نیز اگر دختر باکره باشد در صورتى که بکارتش به واسطه شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولى اگر به واسطه وطى به شبهه یا از زنا از بین رفته باشد، احتیاط مستحب آن است که اجازه بگیرند. 2378 اگر پدر یا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگیرد، پسر- بعد از رسیدن به سن قابل براى تمتع گرفتن - باید خرج زن را در صورتى که از او تمکین داشته باشد بدهد. 2379 اگر پدر یا جد پدرى براى پسر نابالغ خود، زن بگیرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مدیون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته، پدر یا جد او باید مهر زن را بدهند. عیبهایى که بواسطه آنها مىشود عقد را به هم زد 2380 اگر مرد بعد از عقد بفهمد که زن یکى از هفت عیب را دارد مىتواند عقد را به هم بزند : اول: دیوانگى. دوم: مرض خوره. سوم: مرض برص.چهارم: کورى. پنجم: شل بودن به طورى که معلوم باشد. ششم: آنکه افضا شده، یعنى راه بول و حیض و یا راه حیض و غائط او یکى شده باشد، ولى اگر راه حیض و غائط او یکى شده باشد، به هم زدن عقد اشکال دارد و باید احتیاط شود. هفتم: آنکه گوشتیا استخوانى یا غدهاى در فرج او باشد که مانع از نزدیکى شود. 2381 اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهر او دیوانه استیا آلت مردى ندارد یا عنین است و نمىتواند وطى و نزدیکى نماید یا تخمهاى او را کشیدهاند مىتواند عقد را به هم بزند. و تفصیل این مساله و مساله سابق در کتاب تحریر الوسیله ضبط شده است. 2382 اگر مرد یا زن، به واسطه یکى از عیبهایى که در دو مساله پیش گفته شد عقد را به هم بزند، باید بدون طلاق از هم جدا شوند. 2383 اگر به واسطه آن که مرد عنین است و نمىتواند وطى و نزدیکى کند، زن عقد را به هم بزند شوهر باید نصف مهر را بدهد. ولى اگر به واسطه یکى از عیبهاى دیگرى که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزنند، چنانچه مرد با زن نزدیکى نکرده باشد چیزى بر او نیست و اگر نزدیکى کرده، باید تمام مهر را بدهد. عدهاى از زنها که ازدواج با آنان حرام است 2384 ازدواج با زنهایى که مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند حرام است. 2385 اگر کسى زنى را براى خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیکى نکند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم مىشوند. 2386 اگر زنى را عقد کند و با او نزدیکى نماید، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پایین روند، چه در وقت عقد باشند یا بعدا به دنیا بیایند، به آن مرد محرم مىشوند. 2387 اگر با زنى که براى خود عقد کرده نزدیکى هم نکرده باشد، تا وقتى که آن زن در عقد او است نمىتواند با دختر او ازدواج کند. 2388 عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند. 2389 پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسرى و دخترى او هر چه پایین آیند چه در موقع عقد باشند، یا بعدا به دنیا بیایند به زن او محرم هستند. 2390 اگر زنى را براى خود عقد کند، دائمه باشد، یا صیغه تا وقتى که آن زن در عقد او است نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نماید. 2391 اگر زن خود را به ترتیبى که در کتاب طلاق گفته مىشود طلاق رجعى دهد، در بین عده نمىتواند خواهر او را عقد نماید ، بلکه در عده طلاق بائن هم که بعدا بیان مىشود، احتیاط مستحب آن است که از ازدواج با خواهر او خوددارى نماید. 2392 انسان نمىتواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج کند ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعدا زن بگوید به آن عقد راضى هستم اشکال ندارد. 2393 اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده یا خواهر زاده او را عقد کرده و حرفى نزد، چنانچه بعدا رضایت ندهد عقد آنان باطل است، بلکه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد که باطنا راضى بوده احتیاط واجب آن است که شوهرش از برادرزاده او جدا شود، مگر آنکه اجازه دهد. 2394 اگر انسان پیش از آنکه دختر عمه یا دختر خاله خود را بگیرد با مادر آنان زنا کند، دیگر نمىتواند با آنان ازدواج نماید. 2395 اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید و پیش از آن که با آنان نزدیکى کند با مادرشان زنا نماید عقد آنان اشکال ندارد. 2396 اگر با زنى غیر از عمه و خاله خود زنا کند، احتیاط واجب آن است که با دختر او ازدواج نکند، ولى اگر زنى را عقد نماید و با او نزدیکى کند بعد با مادر او زنا کند، آن زن بر او حرام نمىشود، و همچنین است اگر پیش از آنکه با او نزدیکى کند با مادر او زنا نماید، ولى در این صورت احتیاط مستحب آن است که از آن زن جدا شود. 2397 زن مسلمان نمىتواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى کافره غیر کتابیه بطور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زنهاى کافره اهل کتاب نیز جایز نیست، ولى صیغه کردن زنهاى اهل کتاب مانند یهود و نصارى مانعى ندارد. 2398 اگر با زنى که در عده طلاق رجعى است زنا کند آن زن بر او حرام مىشود و اگر با زنى که در عده متعه، یا طلاق بائن، یا عده وفات است زنا کند، بعدا مىتواند او را عقد نماید، اگر چه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند و معناى طلاق رجعى و طلاق بائن و عده متعه و عده وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد. 2399 اگر با زن بىشوهرى که در عده نیست زنا کند، بعدا مىتواند آن زن را براى خود عقد نماید، ولى احتیاط مستحب آن است که صبر کند تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد نماید، بلکه احتیاط مزبور حتى الامکان نباید ترک شود، و همچنین است اگر دیگرى بخواهد آن زن را عقد کند. 2400 اگر زنى را که در عده دیگرى است براى خود عقد کند، چنانچه مرد و زن یا یکى از آنان بدانند که عده زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عده حرام است،آن زن بر او حرام ابدى مىشود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیکى نکرده باشد. 2401 اگر زنى را براى خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عده بوده، چنانچه هیچکدام نمىدانستهاند زن در عده است و نمىدانستهاند که عقد کردن زن در عده حرام است، در صورتى که مرد با او نزدیکى کرده باشد آن زن بر او حرام مىشود. 2402 اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج کند باید از او جدا شود و بعدا هم نمىتواند او را براى خود عقد کند. 2403 زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمىشود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است که شوهر او را طلاق دهد ولى باید مهریهاش را بدهد. 2404 زنى را که طلاق دادهاند و زنى که صیغه بوده و شوهرش مدت او را بخشیده یا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتى شوهر کند و بعد شک کند که موقع عقد شوهر دوم عده شوهر اول تمام بوده یا نه باید به شک خود اعتنا نکند. 2405 مادر و خواهر و دختر پسرى که لواط داده بر لواط کننده حرام است اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان کند که دخول شده،یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشوند. 2406 اگر با مادر یا خواهر یا دختر کسى ازدواج نماید و بعد از ازدواج با آن کس لواط کند، آنها بر او حرام نمىشوند. 2407 اگر کسى در حال احرام که یکى از کارهاى حج است با زنى ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه مىدانسته که زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمىتواند آن زن را عقد کند. 2408 اگر زنى که در حال احرام است با مردى که در حال احرام نیست ازدواج کند عقد او باطل است، و اگر زن مىدانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است احتیاط واجب آن است که بعدا با آن مرد ازدواج نکند، بلکه خالى از قوت نیست. 2409 اگر مرد طواف نساء را که یکى از کارهاى حج است بجا نیاورد، زنش که به واسطه محرم شدن بر او حرام شده بود حلال نمىشود. و نیز اگر زن طواف نساء نکند، شوهرش بر او حلال نمىشود، ولى اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به یکدیگر حلال مىشوند. 2410 اگر کسى دختر نابالغى را براى خود عقد کند و پیش از آنکه نه سال دختر تمام شود، با او نزدیکى و دخول کند، چنانچه او را افضا نماید هیچ وقت نباید با او نزدیکى کند. 2411 زنى را که سه مرتبه طلاق دادهاند بر شوهرش حرام مىشود، ولى کند، شوهر اول مىتواند دوباره او را براى خود عقد نماید.
.: Weblog Themes By Pichak :.